آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در یک مصاحبه صریح و چالشی با روزنامه اصولگرای «جمهوری اسلامی» پیرامون مهمترین مسایل روز سیاسی کشور از جمله ماجرای پالیزدار، جریان پشت پرده تخریبهای سیاسی، حذف گسترده مدیران در سالهای اخیر، عملکرد دولت احمدینژاد به ویژه در ابعاد اقتصادی و سیاست خارجی، انحلال ناگهانی سازمان مدیریت و شورای پول و اعتبار، جریان متحجرین مذهبی، سیاست تعدیل اقتصادی در دولت سازندگی و ... موضعگیری کرد.
به گزارش شمال نيوز ؛ گزیدهای از مصاحبه صریح و چالشی روزنامه جمهوری اسلامی با آیتالله هاشمی رفسنجانی که در شماره امروز دوشنبه این روزنامه منتشر شده، به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی: شما اینها را طبیعی میدانید كه هركسی میآید از هم فكرهای خود استفاده كند
تا سطحی طبیعی است. چون اگر كسی میخواهد كار كند باید با كسانی باشد كه بدون درگیری و با كمترین اختلاف كار كند. ولی اینكه مابقی را طرد كنیم درست نیست و من صحیح نمی دانم. خودم همیشه با این كار مخالف بودم و تاكید میكردم كه باید همدیگر را تحمل كنیم. در مجلس و دولت كه بودم این كار را میكردم. ولی این تنگ نظری به تدریج پیدا شد كه دیدیم كم كمك همدیگر را طرد و متهم میكنند. حتی در حزب جمهوری اسلامی كه توسط روحانیت تاسیس و هدف ما هم تشكیل حزبی با شركت همه بخشهای جامعه بود اختلافات بروز كرد. همه بخشهای جامعه را وارد حزب كرده بودیم. البته از اول قابل پیش بینی بود كه اینها روزی با هم اصطكاك پیدا میكنند. دیدیم كه حزب در درون خود مثل جامعه گرفتار اختلافات شد كه وقت زیادی از ما را میگرفت.
اگر بگویید كه مگر این حالت طبیعی است باید بگویم بله چون فكر میكنم در سیستم حكومتهای انتخاباتی و رقابتی این اتفاقات میافتد منتها این انتظار را در نظام اسلامی نداشتیم. به علاوه در حكومت های دنیا كه چنین اتفاقاتی میافتد شاید اوایل مثل ما بودند ولی كم كم قواعدی درست كردند تا وقتی دولت عوض شد همه مدیران را جارو نكنند و نیروهای خوب و مجرب را هم خانه نشین نكنند. ریزش نیروها درانقلاب اسلامی تقریبا از اواسط دهه اول كم كم آغاز شد.
جمهوری اسلامی: طبیعتا خیلی به نظام ضربه زد.
البته چون طبیعت این كار این است كه ضربه بزند.قبول دارم. هنوز هم ادامه دارد. من در دولتم سعی كردم از نیروهای انقلاب با سلیقه های متفاوت استفاده كنم و موفق هم بودم بعدا هرچه جلوتر رفتیم بدتر شد و بهتر نشد.
جمهوری اسلامی: فكر میكنید حد یقفی برای آن متصور است؟
بله كاملا میتوان حدی را تصور كرد. البته شرطش این است كه عقلای قوم بنشینند و مقرراتی بگذارند. اخیرا مجمع تشخیص سیاست های كلی نظام ادرای را تصویب كرده و برای تایید و ابلاغ به رهبری داده است كه آن میتواند مقداری از رنج هایی را كه از این ناحیه كشیدیم حل كند.
جمهوری اسلامی: یعنی روش مند میشود؟
بله باید آمد و رفت مدیران تا سطوحی روش مند شود كه هركس نخواهد با سلیقه خود عوض كند. باید ضوابطی داشته باشیم كه حتی اگر مسئولی نمی خواهد از مدیران سابق استفاده كند مانع اشتغال آنها در بخشهای دیگر نشود و كارشكنی نكند. حتی باید برای آن گونه نیروها پیش بینی كرد كه اگر قرار باشد در جایگاه خود نباشند كجا زحمت بكشند. این موارد در سیاستهای كلی نظام اداری مجمع تشخیص مصلحت نظام دیده شده است.
جمهوری اسلامی: حضرت امام در نهضت بیداری ملت ها انصافا نقش موثری داشتند. انقلابی كه به رهبری ایشان ایجاد شد زلزله ای بود كه قرن را تكان داد. علاوه بر آن باعث تقویت نهضت های آزادیبخش و شاید مهمتر از آن باعث احیای آزاداندیشی دینی شد. به نظر جناب عالی كدام یك از كارها یعنی بیداری ملت ها تقویت نهضت های آزادیبخش و احیای آزاداندیشی دینی اهمیت بیشتری داشت؟
الان كه حساب میكنیم در هر سه هدف به نقطه مطلوب نرسیدیم. ولی در هر سه موضوع دستاوردهای خوبی داشتیم. مثلا بیداری ملت ها یكی از دستاوردهاست. موج انقلاب اسلامی تاثیرات زیادی در دنیا داشت كه همان موقع تاثیرش را در عراق و خیلی از كشورها دیدید. مردم افغانستان با بهره گیری از انقلاب اسلامی ایران موفق شدند دولتهای دست نشانده و سپس ارتش عظیم القشر شوروی را شكست بدهند.
به تدریج ضعف های داخلی كه بروز كرد كم كم آرزوهای مطلقی كه از بیرون نسبت به این انقلاب داشتند تضعیف شد. ثانیا دشمنان ما كم كم یاد گرفتند كه چگونه در مقابل نفوذ انقلاب گارد بگیرند. چون موقع پیروزی انقلاب اسلامی غافلگیر شده بودند. ثالثا درتبلیغات خود عیوب بزرگی برای ما مطرح كردندو نكات مثبت انقلاب را پوشاندند. رابعا ما را گرفتار جنگ كردند. خامسا گرفتار تحریم كردند. كاری كردند كه نتوانیم برای ملت ها الگو شویم. ولی عده زیادی از مردم دنیا با انقلاب اسلامی هوشیار شدند و قابلیت های اسلام را فهمیدند كه میتواند در این زمان كاربرد داشته باشد. این اندیشه كه از اذهان بیرون رفته بود برگشت. بنابراین در دستاورد بیداری ملت ها دچار موانع جدی شدیم كه هنوز هم مواجه هستیم. ولی توفیقات این بخش زیاد است.
در مورد سازمانهای آزادیبخش هم اول با كم تجربگی فكر میشد كه یك دولت میتواند سازمانهای آزادیبخش را در هر كشور راه بیندازد و از آنها حمایت كند. ولی خیلی زود معلوم شد كه این گونه نیست. چون موازین حقوقی بین المللی و شرایطی كه دولت ها دارند مانع میشود و حتی مقابله به مثل اتفاق میافتد و برای نیروهای خوب یك كشور كه محدود هستند و میخواهند حركت كنند مشكل ایجاد میشود. آن حركت شروع شده بود كه در چند مورد موفق بودیم و در خیلی جاها دستاوردی نداشتیم و یا خیلی كم بود. نمی توانیم بگوییم كاملا به اهداف خود رسیدیم.
جمهوری اسلامی: در این 30 سال برای مورد سوم یعنی آزاداندیشی دینی چقدر كار شده است
به نظرم آزاداندیشی دینی هم به نحو دیگری دچار مشكلات دو ایده دیگر شد. یعنی جریانهای متحجری كه در كشور بودند و هستند و در زمان مبارزه هم مخالفت میكردند و در سالهای آخر كه افق روشن و علایم پیروزی مشخص شده بود به صف مبارزین پیوستند كم كم از شرایط و دریچه های مختلف استفاده كردند كه الان میدان را برای آزاداندیشی دینی تنگ میكنند. و از سویی جریان افراطی و تندرو كه قبل از انقلاب هم وجود داشت با سواستفاده از فضای انقلابی كشور با تندرویها تشكیلاتی را در سطح داخل و خارج بوجود آورد.
شما سه موضوع مهم را مطرح كردید و گفتید: « در كدام مورد موفق تر بودیم » اگر میخواهید نمره بدهم الان نمی توانم نمره بدهم. چون حدی را برای اینها تنظیم نكرده ام این چیزها شاخص میخواهد كه تا به حال شاخصی برای اینها ننوشتم. میدانم در هر سه مورد حركت شده و جلو هم رفتیم و فراز و نشیب هم داشته است ولی در هر سه مورد به حد مطلوب نرسیدیم. مثلا وضع ما در مورد نهضت های آزادیبخش در لبنان خوب است. در فلسطین در حال خوب شدن است و هنوز با لبنان فرق دارد. در افغانستان در مقطعی خیلی خوب عمل كردیم ولی به خاطر اختلافات داخلی آنجا به هم ریخت. در همه جا فراز و نشیب داشتیم.
جمهوری اسلامی: در این سالها برای معیشت مردم چكار كردیم؟
حتما اذعان میكنید كه دوران جنگ برای ما خیلی سنگین تمام شد. حداقل هزینه های مرئی و نامرئی ما هزار میلیارد دلار بود كه قبلا گفتیم. كشور ما كه در بهترین شرایط سالی 10 تا 15 میلیارد دلار درآمد داشت چگونه میتوانست این همه هزینه را تامین و آن همه خسارت را جبران كند جنگ 8 ساله عقب افتادگی سنگینی را بر ما تحمیل كرد. ولی باید بگوییم در مقایسه با هر كشور جنگ زده ای كه هیچ پشتیبان خارجی برای بازسازی نداشت انصافا خیلی خوب عمل كردیم و موفق شدیم بعد از جنگ خرابی ها را بازسازی كنیم زیربناهای كشور را بسازیم برای مردم اشتغال ایجاد كنیم صنایع و تولیدات داخلی را رواج بدهیم و حركت های سازنده بسیار خوبی را انجام بدهیم.
یعنی اولین روزی كه مشكل جنگ برطرف شد آغاز یك حركت جدید بود. میتوانستیم این كار را اول انقلاب انجام بدهیم ولی عواملی كه قبلا گفتم مانع شده بود.
جمهوری اسلامی: بعضی موقع ها كه فكر میكنم حتی در روزهایی كه از جنگ فارغ شدیم یك دیدگاه و جهت گیری واحد نداشتیم. برنامه های توسعه را نگاه كنید. چهار برنامه تدوین شد. خود حضرت عالی تا مقطعی به این جمع بندی رسیدید كه به سوی سیاست های تعدیل حركت كنید. برنامه های اول و دوم به گونه ای دچار مشكل شدند. برای برنامه چهارم اتفاقاتی افتاد كه دچار انحرافات شدید در اجرا شد. الان مجریانی كه قرار بود برنامه چهارم را اجرا كنند اعتقادی به این برنامه ندارند و حتی این عدم اعتقاد را به انحای مختلفی نشان میدهند. همین گروه الان متولی تدوین برنامه پنجم هستند. شما در مجمع تشخیص برنامه ای در راستای برنامه چهارم تدوین كردید كه قرار است جزئیاتش توسط كسان دیگری تدوین شود. آنچه دغدغه ذهنی ماست این است كه علی رغم مشكلاتی كه فرمودید نتوانیم یك وحدت رویه و یك رویكرد اقتصادی واحد مبتنی براهداف اولیه انقلاب تبیین كنیم كه كشور را در همان راستا پیش ببریم. شما میفرمایید نسبت به خیلی از كشورهای جنگ زده خوب عمل كردیم. ولی میخواهم بپرسم كه آیا افق اقتصادی كشور را با همه این فراز و نشیب ها روشن میبینید
اینكه الان گرفتار چه مسایلی شدیم بحث جدایی است و اینكه حركت ما چگونه بود به نظرم كاملا قابل دفاع است. حتی در دوران جنگ كه خیلی سخت بود توانستیم كشور را به نحوی اداره و ضروریت های زندگی مردم را تامین كنیم. به محض اینكه جنگ تمام شد امام دستور سازندگی دادند. ما سیاست سازندگی را تصویب كردیم و امام تایید كردند و در برنامه آوردیم. یعنی بعد از جنگ بلافاصله شروع كردیم و كمترین وقتی را تلف نكردیم. همه ابعاد یك حركت اقتصادی خوب شروع شد. برنامه اول را به همراه سیاست ها و منابع نگاه كنید. به نظرم از موفق ترین برنامه های همه دوران برنامه داشتن ایران است. به خاطر اینكه زیربناهای زیادی را كه قبلا در كشور نبود ساختیم. فولاد سیمان پالایشگاه بنادر اتوبانها پلها سدها و غیره را ساختیم و صنعت نفت را احیا كردیم. به طرف كشاورزی با آبیاری قطره ای رفتیم.
سیستم اقتصادی كشور را اصلاح كردیم. شما گفتید سیاست تعدیل را شروع كردیم و برگشتیم در صورتی كه تا آخر به همان سیاست ادامه دادیم. در برنامه دوم به دلایل روشن حركت با سیاست تعدیل را كند كردیم. اگر سیاست تعدیل با همان روند ادامه پیدا میكرد امروز گرفتار مسئله تفاوت یارانه ها نمی شدیم.
جمهوری اسلامی: همه حرف ما این است كه چرا ادامه پیدا نكرد؟
بحث كاملا روشنی است. دلایلش را میگویم. ولی راه درستی برای اداره كشور بود. برای سازندگی منابع ارزی نداشتیم. كشور هم وابسته بود. چون آن موقع بدون ارز خارجی اجرای بسیاری از كارها امكان نداشت. تولیدات داخلی نداشتیم. سیاست خارجی درستی انتخاب كردیم تا دشمن تراشی نكنیم. با این سیاست درست موفق شدیم تایید شورای امنیت را در خصوص متجاوز بودن صدامیان در جنگ و استحقاق غرامت برای ایران بگیریم كه خیلی مهم است. وقتی آمریكا در جنگ اول خلیج فارس علیه صدام وارد جنگ شد یك حركت بسیار عاقلانه ای داشتیم كه بی طرفی را انتخاب كردیم. كار درستی بود. بعضی ها میخواستند ما را له یا علیه صدام وارد میدان كنند. هر دو برنامه را رد و كار خود را كردیم كه نهایتا منجر به سقوط صدام و دستاوردهایی شد كه الان داریم میبینیم. اگر بد عمل میكردیم نتایج آن حادثه به گونه ای دیگر میشد. پول و ارز نداشتیم بودجه 51 درصد كسری داشت و بای بك ها 124 میلیارد دلار تعهد خارجی داشتند با یك میلیار دلار موجودی سیاست فاینانس را در برنامه گذاشتیم. با روابطی كه ایجاد كرده بودیم توانستیم هر مقدار ارزی كه نیاز داشتیم به قیمت ارزان تامین كنیم و بعد از محصول خودش بدهی را پرداخت كردیم. از همین سیاست ریال كشور را تامین كردیم. وقتی سیاست تعدیل را شروع كردیم هدف ما این بود كه به تدریج بسیاری از كالاهای یارانه ای را حذف كنیم. چون ماهیت سیاست تعدیل این گونه بود. كوپن ها را كم كردیم. سیاست خارجی كشور را كه از قبل بسته بود آزاد گذاشتیم عده ای از مردم با امكاناتی كه در خارج داشتند كالا وارد كشور كردند. پولشان در ایران رسوب كرد. كارهای خوبی شده بود. در سایه اشتغال آفرینی نرخ بیكاری را از 16 درصد به 9 درصد رساندیم كه ظرف 8 سال سازندگی بود. تورم را با 30 درصد تحویل گرفتیم و در پایان 8 سال نهایتا با 17 درصد تحویل دادیم. روند آرامی پیش آمد و خیلی از جاهای كشور ساخته شد. زمینه ها برای كار مساعد شد.
در یك حركت یك دفعه نرخ ارز را آزاد و شناور كردیم وچون همه زمینه های این كار آماده نبود شوكی به قیمت ها وارد شد كه تورم در مقطعی به 48 درصد رسید. دیدیم این كار خطرناك است و برای مردم قابل تحمل نیست كه خیلی زود مهار كردیم. فقط چند ماه این گونه بود و دوباره به مسیر طبیعی خودش برگشت. برنامه دوم را براین اساس نوشتیم.
یك برنامه 25 ساله را تحت عنوان « تمدن بزرگ ایران اسلامی » یا « ایران 1400 » طراحی كردیم كه افتخارآمیز است. اطلاعات بسیار سودمندی جمع بندی شده بود كه بعداز دولت من ادامه نیافت. در دولت سازندگی زیگزاگ آن گونه نداشتیم. وقتی آقای خاتمی آمدند گفتند: « سازندگی را قدری كند میكنیم تا به نیازهای رفاهی مردم برسیم. » سیاست جدیدش این بود. البته با سقوط قیمت نفت مواجه شدند و نتوانستند سیاست خود را عملی كنند.
جمهوری اسلامی: شاخص های اقتصادی با وجود قیمت ارزان نفت در آخر سال 76 به مراتب از الان بهتر بود.
بله همه شاخص ها خوب بود. گروهی در سالهای اخیر میگویند «در دوران سازندگی فقرا فقیرتر شدند». در صورتی كه این گونه نبود. برای اولین بار دو دهك ضریب جینی به نفع فقرا اصلاح شد. دفتر مناطق محروم را در ریاست جمهوری درست كردیم و به روستاها رسیدیم و اكثرا روستاها كه بی رونق بودند رونق گرفتند. كالاهای بادوام به خانه های مردم رفت. در كل حركت درستی بود. دولت آقای خاتمی با یك مقدار تفاوت زاویه دید در سال اول و دوم با برنامه متفاوتی عمل كردند و بعد در مسیر افتادند كه بقیه دوره ایشان مسیر درستی را طی كردند.
جمهوری اسلامی: یعنی از سال 84 به بعد
چون همه دستاوردهای گذشته را زیر سوال بردند. حتی مدیران را زیر سئوال بردند و فكر میكردند یك انقلاب در انقلاب اتفاق میافتد كه آثارش را میدانید. من از این مقطع به بعد دفاع نمی كنم.
جمهوری اسلامی: میدانم در دوران اجرای سیاست تعدیل هزینه های اجتماعی زیادی پرداخت كردید. هنوز هم همان دو سه ماه را كه نرخ تورم به 48 درصد رسیده بود بهانه میكنند تا به سیاست تعدیل بتازند. بعد از اینكه به مجمع آمدید و بعد از اینكه نظارت بر عملكرد توسعه ای دولت به مجمع واگذار شد چرا جلوی این انحرافها را نگرفتید؟
قبلا گفتم كه چرا نمی توانیم. مجمع كه مستقیما دخالت ندارد. نظارت كه فی نفسه مربوط به مجمع نیست. در قانون اساسی آمده كه نظارت بر حسن اجرای سیاست های كلی از وظایف رهبری است. چون سیاست های كلی مصوب رهبری است. ایشان باید نظارت كنند. رهبری از ما خواستند كه با دولت مدارا كنیم. دلایل رهبری این بود كه این دولت در نوشتن برنامه دخالت نداشت و با سیاست ها آشنا نیست. یا اینكه این دولت شعارهای جدیدی داد كه میخواهد به آنها عمل كند. باید مهلتی به دولت بدهیم تا بتواند افكارش را نشان دهد. علاوه بر این دلایل اگر میخواستیم نظارت كنیم ابزار اعمال نظارت نداشتیم و هنوز هم نداریم.
جمهوری اسلامی: ولی مجمع امسال در موقع تدوین بودجه نظارت داشت.
برای اولین بار شروع كردیم. چند مورد اعتراض كردیم و شورای نگهبان گفت: « این حق مجمع نیست و ما نامه رسان نیستیم». ابزار ما در آییننامه این بود كه شورای نگهبان با درخواست مجمع جلوی انحرافات از سیاستهای كلی را بگیرد. این بحث ها منجر به دخالت رهبری شد كه خیلی صریح گفتند: «وظیفه شورای نگهبان است كه به نظر مجمع تشخیص مصلحت عمل كند» و بعد از آن شورای نگهبان عمل كرد.
در رابطه با مجلس از آن تاریخ به بعد راه باز شد و بناست در برنامه پنجم و سیاست هایی كه برای یارانه ها نوشته شده به صورت جدی نظارت كنیم. غیراز این تا بحال هیچ ابزاری برای نظارت بر مصوبات دولت نداشتیم. تازه آیین نامه خود را اصلاح كردیم و براساس آن اصلاح ابزاری برای خود تعریف كردیم كه اگر در میدان هم تخلف از سیاست ها را دیدیم چگونه برخورد كنیم. این آیین نامه را برای رهبری فرستادیم و هنوز برنگشته است.
جمهوری اسلامی: اشاره فرمودید كه از شما خواسته شد تا با دولت مدارا كنید چون برنامه نداشت و هنوز مشخص نیست كه چند مرده حلاجند.
نگفتم برنامه نداشتند. گفتم در تدوین برنامه نبودند.
جمهوری اسلامی: چهار سال كافی نیست كه اقدامات دولت را بررسی كنیم و ببینیم كارهای 4 ساله آنان چقدر در راستای اهداف سیاست های كلی است خصوصا كه یك سند بالادستی به نام سند چشم انداز 1404 داریم.
برای آشنایی با برنامه ها یك سال هم كافی است. ما در همان سال اول متوجه شدیم و علت عدم نظارت را هم گفتم. به نظرم الان زمینه كم كم مساعد میشود تا مجمع بتواند وظیفه نظارتی خود را بهتر انجام دهد. البته اگر آیین نامه ای كه فرستادیم تصویب شود میتوانیم بهتر نظارت كنیم.
جمهوری اسلامی: آیا امكان دارد توضیحات بیشتری درباره جزییات این آیین نامه بفرمایید.
مثل سازمانهای نظارتی دیگر مانند سازمان بازرسی كل كشور عمل نمی كنیم كه عملكرد دستگاهها را رصد كنیم كه آیا خلاف قانون میكنند یا نه شاخص هایی تعریف میكنیم كه باید عمل میدانی براساس شاخصها با سیاست ها همخوانی داشته باشد. این شاخصها در حال تدوین است.
اگر در مجلس قانونی را بگذارند كه با سیاست ها نخواند میتوانیم جلویش را در حیطه قانونگذاری بگیریم. در مصوبات دولت هم راهكارهای نظارت داریم. گفتیم اگر دولت در مواردی مصوبه ای داشته باشد و مجمع تشخیص بدهد خلاف سیاست هاست از طریق دیوان عدالت اداری آن مصوبه را لغو میكنیم. یعنی مثل قانون مجلس میشود.
جمهوری اسلامی: آیا شمول این نظارت تصمیماتی مانند انحلال سازمان برنامه را شامل میشود؟
الان عمده سیاست های ما مشخص است. میتوانیم جلوی خیلی از كارها را بگیریم. خودمان آمادگی داریم و كمیسیون نظارت فعال است. شرطش این است كه آیین نامه ما توسط رهبری تصویب شود. باید برای گرفتن گزارشها و اطلاعات سیستم هایی را تعریف كنیم كه مشغولیم. به نظرم از این به بعد زمینه اجرای سیاست كلی میتواند تحقق پیدا كند كه خیلی مهم است. اگر در قانون اساسی پذیرفتیم كه مجمع باید سیاست ها را آماده و رهبری تایید و ابلاغ كند و به این ایمان داشته باشیم تغییر دولت ها و مجلس ها مسیر را عوض نمی كند. یكی از مشكلاتی كه داشتیم همین فراز و نشیب ها بود. سیاست های مجمع طولانی مدت است. فكر میكنم راه درستی را انتخاب كردیم و در ساختار خوبی جلو رفتیم.
جمهوری اسلامی: فكر میكنید كی جواب میدهند؟
شاید تا یك هفته دیگر به ما جواب بدهند. شرح مفصلی ندارد. فقط چند بند آیین نامه را اصلاح كردیم. در زمان دولت آقای خاتمی برای نوشتن آیین نامه مشكل داشتیم. دولت نگران بود كه نهادی مثل مجمع آن هم از طرف رهبری بخواهد بر آنها نظارت جدی داشته باشد. خودشان در مجمع بودند و مخالفت كردند و آن موقع نتوانستیم یك آیین نامه قوی بنویسیم.
جمهوری اسلامی: الان همه متفق القول هستند كه مجمع قوی ترین آیین نامه را برای ابزار نظارتی در اختیاردارد.
در نوشتن آیین نامه كسی مزاحم ما نبود. باید ببینیم در تصویب چگونه میشود.
جمهوری اسلامی: با توجه به شناختی كه از حضرت عالی دارم فكر نمی كنم چنین تصوری را داشته باشید كه اگر این قانون تصویب شود فقط از این به بعد بخواهید نظارت را اعمال كنید و بگویید بر هر آنچه كه گذشته صلوات. آیا برای جبران مافات و اصلاح آنچه كه در گذشته انجام شده و اگر جلوی آنها گرفته نشود میتواند مخاطره آمیز باشد راههایی را در نظر گرفته اید؟
هنوز راههایی را در نظر نگرفته ایم. ولی مسایلی است كه گذشت و برگشت از آن مسایل آسان نیست. مگر اینكه با كار بیشتر جبران كنیم. مثلا گفتیم باید هر سال 10 درصد از وابستگی به نفت كاسته شود. از آن مصوبه 4 سال گذشت و نشد و حتی وابستگی ما بیشتر شد.
اگر در سیاست های تحول اقتصادی بندی باشد كه وابستگی به نفت را كم و این عقب ماندگی را جبران كند میتوانیم بگوییم حركتی كه تا بحال معكوس بود در جهت درست بیفتد و جبران كند. یا گفتیم كه دولت باید هرسال 20 درصد از حجم خود را در انجام كارهای تصدی گری كم كند. البته این با ملاحظات مجمع 20 درصد شد. والا نظر رهبری این بود كه دولت یكباره این كار را رها كند. ما در مجمع بحث كردیم و دیدیم نمی شود و این گونه تنظیم كردیم. رهبری هم قبول كردند.
به نظرم حجم دولت در این چهار سال نه تنها كم نشد بلكه بزرگتر شد. بسیاری از كاركنان شركت هایی كه از دولت جدا و شركت های مردمی در اطراف وزارتخانه ها و موسسات ایجاد شده بودند با یك تصمیم همه آن كارمندان را استخدام كردند كه حجم زیادی نیرو وارد بدنه دولت شد.
اصل 44 كه میتوانست به تعبیر رهبری یك انقلاب اقتصادی باشد در عمل هنوز اجرا نشد. میگویند مقداری واگذاری كردیم ولی این واگذاری مورد نظر مجمع نبود. ما میخواستیم در مسیر واگذاری به مدیریت بهتر برسیم. اینكه چه كسی از فلان شركت چقدر سهم داشته باشد كه مهم نیست. البته اگر این واگذاریها هم به شبه دولتی ها باشد چیزی عوض نمی شود. حتی شاید دولت بهتر از آنها بتواند كار كند.
چهار مسئله را در اصلاح اصل 44 داشتیم كه هیچ یك انجام نشد. اولش این بود كه دولت در زمان معین شده بخشی از كارهایی را كه الان میكند به مردم واگذار كند. واقعا الان چه واگذار شد نیروگاه سازی پالایشگاه سازی صنایع بزرگ فولاد البته در صنعت فولاد از قبل شروع كرده بودیم و الان هست ولی دچار مشكل شده است. در ساخت راهها فرودگاهها بنادر و چند مورد مهم واگذاری انجام نشد.
دوم مسئله خصوصی سازی بود كه هنوز قوانین و آیین نامه های آن را ننوشتند. قانونی از مجلس گذشته كه به آیین نامه های زیادی نیاز دارد.
بخش سوم مربوط به بعد عدالتی كار بود. یعنی 25 درصد اقتصاد ظرف 20 سال تعاونی شود. چون تعاونی ها موفق نبودند راهكار جدیدی برایشان طراحی كردیم ?